تسنیم نوشت: سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان سخنرانی خود را به مناسبت عید مقاومت و آزادسازی در شهر نبطیه در جنوب این کشور ایراد میکند.
سخنرانی دبیرکل حزب الله لبنان هم اکنون به طور مستقیم از شبکه تلویزیونی المنار در حال پخش است.
سید حسن نصرالله سخنان خود را با درود و رحمت به انبیاء و اولیای الهی آغاز کرد.
- به خانواده قربانیان حمله تروریستی عربستان تسلیت میگویم
وی در ادامه با خیرمقدم به حاضران و تقدیر و تشکر از مردم به خاطر شرکت در مراسم سالگرد پیروزی بر رژیم صهیونیستی در زیر نور آفتاب و تبریک به مردم مجاهد نبطیه گفت ما هرگز جانفشانی ها و فداکاری های مردم نبطیه را فراموش نمی کنیم اما اجازه دهید پیش از ورود به سخنرانی در این جشن بزرگ، لازم می دانم به خانواده های قربانیان در قطیف تسلیت بگویم و برای مجروحان این حادثه دردناک تروریستی شفای عاجل آرزو میکنم. همچنین از پروردگار متعال می خواهم تا به خانواده های ما در قطیف در برابر این توطئه ها صبر و ایستادگی عنایت فرماید.
- این روزها ، روزهای پیروزی خون بر شمشیر است
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به پیروزی مقاومت در سال 2000 و فرار صهیونیست ها از جنوب لبنان گفت: این پیروزی و این جشن را لازم می دانم به تمام مسلمانان و مسیحیان و به ملت لبنان و تمام ملت های عربی و اسلامی تبریک بگویم . همچنین لازم می دانم میلاد سیدالشهداء حضرت امام حسین(ع) را تبریک بگویم همچنین مناسبت ولادت حضرت زین العابدین امام سجاد(ع) و میلاد حضرت ابالفضل العباس(ع) را به شما تبریک و تهنیت عرض کنم. همچنین سالروز میلاد امام مهدی(عج) را تبریک عرض مینمایم.این روزها، روزهای پیروزی خون بر شمشیر است، لازم می دانم این مناسبت را به تمام خانواده های شهدا و مجروحان و تمام مردمی که در این مدت ایستادگی و مقاومت کردند، تبریک بگویم.
- از ایران و سوریه به خاطر پیروزی مقاومت تشکر میکنم
همچنین لازم می دانم در اینجا از تمام کسانی که در پیروزی مقاومت سهیم بودند از امام موسی صدر تا تمام رهبران و فرماندهان حزب الله تقدیر کنم. همچنین لازم می دانم از دوستان وفادارمان یعنی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عربی سوریه تقدیر و تشکر کنم. جا دارد در اینجا از کسانی که در تاسیس حزب الله نقش داشتند از سید عباس الموسوی، شیخ راغب حرب، شهید عماد مغنیه و سایر رزمندگان مقاومت تقدیر کنم.ابتدا لازم می دانم از آن مرحله صحبت کنم تا بتوانیم از تجربه به دست آمده استفاده کنیم چرا که هر آنچه تا امروز شاهدش هستیم، نشان می دهد تاریخ در حال تکرار شدن است اما با عناوین و اسامی مختلف. لازم می دانم در این مرحله به نسلی که حضور نداشتند، اما ادامه دهنده آن مسیر هستند، اوضاع را تبیین کنیم تا آنها بتوانند ضمن بهره گرفتن از تجربیات، مسئولیت های کنونی را هم پذیرا باشند.
زمانی که اشغالگری در سال 1982 حاصل شد، لبنانی ها در تفسیر و درک آن رویداد دچار اختلاف نظر داشتند برخی لبنانی ها درک و فهم واضحی از مساله داشتند و به درستی تشخیص دادند که هدف از اشغالگری چه بوده و خطر اسرائیل را درک کردند.
از این رو، آنها هر آنچه را که گفته می شد باور نمی کردند اما متاسفانه کسانی هم بودند که جریان های مختلف بر آنها تاثیر می گذاشت و برخی هم بودند که بر این اشغالگری ها تکیه بسته بودند و آرزو و آمالی در پس آن می جستند از این رو به اتفاق اشغالگران وارد مناطق اشغال شده می شدند و در جنایات آنها مشارکت می کردند.
- مقاومت از کجا شکل گرفت؟
برخی از آنها این همکاری را با اسرائیل تا روز 25 می سال 2000 ادامه دادند، برخی دیگر هیچ مشکلی در این اشغالگری نمی دیدند،اما با آن هم همکاری نمی کردند. اما دسته دیگر بودند که به صورت کاملا بی طرفی را انتخاب کرده بودند و هر آنچه اتفاق می افتاد، برایشان اهمیتی نداشت.و حتی به این بسنده می کردند تا مشکلات شخصی خود را حل کنند، اما گروهی هم بودند که فهم و درک درستی داشتند و این خطر را به درستی درک کردند و بر اساس این درک، موضع خود را هم به درستی تشخیص داده بودند از اینجا بود که مقاومت شکل گرفت . از بیروت پایتخت لبنان و از منطقه ضاحیه (جنوب بیروت) و صیدا و منطقه بقاع غربی و منطقه راشیا.
و این مقاومت ادامه یافت برخی از مردم در مقاومت سهیم بودند و درک درستی از مقاومت داشتند اما در این راه هیچ کاری نمی کردند، ولی کسانی هم بودند که به مقاومت ایمان داشتند و گام در راه مقاومت نهادند و ایمان داشتند که می توانند پیروزی را رقم بزنند و دشمن را فراری دهند و آن چه رخ داده، نمی تواند سرنوشت آنها باشد. از همان زمان شکل گیری مقاومت، لبنانی ها در بیان مواضع سیاسی و رسانه ای خود دچار چند دستگی شده بودند برخی سخن می گفتند که اسرائیلی ها دوست و همپیمان آنها هستند،
بلکه حتی فراتر از آن تصور می کردند که اسرائیل نجات بخش آنهاست . از این رو، زمانی که می خواستند در خصوص تجاوز اسرائیل به لبنان سخن بگویند، این اصطلاح را توجیه می کردند و مسئولیت را بر دوش مقاومت می نهادند و می گفتند که آنچه اسرائیل انجام می دهد تنها در حد یک واکنش به عملکرد مقاومت است.
برخی از مواضع سیاسی و رسانه ای از همان اولین روز نشان از کوچک شمردن مقاومت داشت و دستاوردهای آن را ناچیز می انگاشت، اما در مقابل بودند کسانی که از نظر سیاسی و مردمی از مقاومت حمایت کردند و تا روز پیروزی به مقاومت و حمایت خود ادامه دادند. از همان روز همواره بودند کسانی که در ملی گرایی مقاومت شک و تردید داشتند و مقاومت را مزدوری برای سوریه و ایران می دانستند، از این رو از ارتش آنتوان لحد حمایت می کردند و با آنها ابراز همدردی و همبستگی می کردند.در سایه وجود فهم و تشخیص درست،و فراهم شدن اراده و عزم ملی، مقاومت مسلحانه آغاز شد.
- مقاومت اسرائیل را وادار به خروج از جنوب لبنان کرد
این مقاومت با تمام پایگاه ها و اعضایی که داشتند، تنها ظرف سه سال موفق شدند شکست را بر اسرائیل تحمیل کنند و اسرائیل را بدون هرگونه قید و شرط وادار به عقب نشینی از بیروت و دیگر مناطق کردند تا این که آن را به نوار مرزی معروف کنونی رساندند و از این طریق فایده تشکیل مقاومت به وضوح عیان شد.
ولی با این وجود، دشمنی های سیاسی و رسانه ای که در جهت محکوم کردن مقاومت بود، ادامه یافت، بعد از عقب نشینی اسرائیل، مقاومت به فعالیت خود تا سال 2000 ادامه داد و در آن سال بود که شکست خفت باری را بر اسرائیلی ها تحمیل کرد و بدون قید و شرط یک پیروزی واضح و قاطعانه ای را رقم زد.این پیروزی را بعد از توفیق الهی، برخی از لبنانی ها رقم زدند، اما همین اندک لبنانی هایی که در آن نقش دادند، آن را به نام کل مردم لبنان رقم زدند . تمام مزدوری ها و دشمنی هایی که بر ضد مقاومت انجام می شد، مانع آنکه مقاومت این پیروزی را تقدیم تمام ملت لبنان کند، نشد و از آن روز تا به امروز لبنانی ها، همواره شاهد نعمت های پیروزی بودند.
- اگر مقاومت نبود اسرائیل در تمام لبنان حضور می یافت
ما با اراده خود هر آنچه را که باید مسجل می شد، مسجل کردیم و برکت پیروزی شامل حال تمام لبنانی ها شد.مقاومت در چنین روزهایی به صورت کاملا انسانی، با تمام کسانی که بر ضد آن اقدام کرده بودند، برخورد کرد و نمونه بارز اخلاقی را در همکاری و همبستگی ارائه داد، اما با وجود تمام این اقدامات، هستند کسانی که سعی دارند گروه های مقاومت را به داعش تشبیه کنند. اگر این برخی از لبنانی ها، این فهم و درک صحیح را نداشتند و از اراده لازم برخوردار نبودند، و به دنبال مقاومت نمی بودند،چه پیش می آمد . اگر مقاومتی وجود نمی داشت، جنوب و بقاع و حومه ها و مناطق شمال لبنان چه سرنوشتی می یافتند؟
اگر مقاومت نبود، اسرائیل، در تمام لبنان، حضور می یافت و تنها در صورت تصور این صحنه از لبنان است که می توانیم بزرگی این نعمت بزرگ الهی کنونی را درک کنیم که باید این نعمت را بشناسیم و خدا را به خاطر آن شاکر باشیم و از این نعمت محافظت کنیم چرا که تنها از این طریق است که می توانیم در برابر تمام خطرات پیش رو ایستادگی کنیم. اینکه بعضی از لبنانی ها، منتظر اتحادیه عرب نبودند و حتی منتظر سازمان ملل یا آمریکا و غرب هم نماندند تا برای آنها سرنوشتشان را رقم بزنند بلکه آنها بر خداوند تکیه کردند و بر قهرمانان مقاومت و دوستانشان در ایران و سوریه اعتماد داشتند از این رو مقاومت شکل گرفت.
- پروژه تکفیری منطقه را تهدید میکند
امروز تاریخ بار دیگر تکرار می شود با عناوینی جدید و اسامی تازه. پروژه ای کشورهای منطقه و ملت ها و ارتش های منطقه را تهدید می کند، این پروژه، پروژه «تکفیری وحشی» است.
- گروه تکفیری دامنه فعالیت خود را تا عربستان گسترش داد
اگر بخواهیم برای نمونه، این پروژه را بررسی کنیم، نمونه بارز آن، داعش است، ما امروز در برابر پروژه ای قرار داریم که بر روی زمین به حرکت در می آید و در خصوص قصد و نیت صحبت نمی کنیم، این پروژه خونریزی و قتل عام می کند و سر می بُرد، سرقت می کند و وحشی گری های خود را در قبال تمدن و بشریت نشان می دهد. داعش یک گروه کوچک نیست، بلکه این گروه، گسترده شده است و مساحتی از سوریه، عراق ، صحرای سینا ، یمن ، افغانستان، پاکستان، لیبی و شمال آفریقا و نیجریه را در بر می گیرد. و تا همین دو روز قبل بود که این گروه میدان فعالیت خود را حتی تا عربستان سعودی گسترش داد و ممکن است در هر جای دیگری از حضورش خبر دهد.
- جبهه النصره همچون داعش است
جبهه النصره همچون داعش است اما یک گروه شامی است و اسم جدیدی به خود بخشیده و آن "جیش الفتح" است، جیش الفتح همان النصره یا همان القاعده است و نباید کسی با این اسامی گمراه شود . بر اساس تمام تجربیات گذشته، متاسفانه هنوز کسانی هستند که سر در خاک فرو برده و اعلام می کنند خطری ما را تهدید نمی کند و هستند کسانی که بی طرف ایستاده اند و در مقابل هم، کسانی هستند که از این گروه ها حمایت می کنند و حتی امیدوار هستند که این گروه های تروریستی، با آنها دوست، همپیمان و یا حتی حامی آنها باشند.
- ما در برابر خطر بی سابقه قرار داریم
ما در برابر خطری بی سابقه از نظر تاریخی هستم، داعش در عراق و سوریه چه کرد؟ با تمام مردم چه کرد؟ آنها با مردمی که از یک مذهب مشترک بودند، چه کرد؟ به جایی این که، آنها با هم متحد شوند، با هم جنگیدند و یکدیگر را قتل عام کردند. ما امروز در برابر خطری قرار داریم که وجود دیگران را بر نمی تابد، این وضعیت وحشی گری تکفیری، موضعی است که در برابر تمام ملت های منطقه است، کسی که از آنها بخواهد در امان باشد، باید همانند آنها فکر کند و با خلیفه آنها هم بیعت کند، اما دیگران در این بین جایی ندارند.
- جریان المستقبل و رهبران آن اولین قربانیان داعش هستند
گزینه نخستی که باید از آن دوری کنیم، مساله توهم سکوت و بی طرفی است، به بیانیه های داعش زمانی که می خواهند النصره را توصیف کنند و به بیانیه های النصره زمانی که می خواهد داعش را توصیف کند، دقت کنید.به تمام کسانی که سکوت اختیار کردند و امید بستند که داعش به آنها کمک کند، می گویم در کار خود بازنگری کنید، چرا که شما نخستین قربانیان داعش و النصره خواهید بود و اولین این قربانیان، رهبران و نمایندگان جریان المستقبل هستند و همه پس از آن، قربانیان داعش و النصره خواهند بود، می خواهم این سئوال را از مسیحیان بپرسم، آیا موضع رهبران جریان 14 مارس، از شما در برابر قتل و ویرانگری و حمله به کلیساهایتان، محافظت می کند؟ باید تلاش کنیم و به دنبال گزینه هایی برای مقابله با این گروه های مسلح باشیم.
- برای آزاد سازی مناطق اشغالی نباید به آمریکا دل بست/ایران دوست واقعی ملتهاست
داعش از شهری به شهر دیگر و از سوریه به عراق آن هم زیر چشم ناظر ایالات متحده منتقل می شود و هر کس بخواهد در هر کجا بر آمریکا تکیه کند، نه تنها موصل باز نمی گردد، بلکه الرمادی هم سقوط میکند. عراقی هایی که در انتظار آمریکایی ها نبودند موفق شدند دیالی و بخش بزرگی از استان صلاح الدین را بازپس گیرند، و جلوی پیشروی داعش را بگیرند. راه حل این است که ملت های منطقه بر خود تکیه کنند و به تواناییهای خود ایمان آورند و با یکدیگر همکاری کنند و به دنبال دوستان واقعی خود باشند تا به آنها کمک کنند که در راس این کشورها، ایران است آنها نیرومندتر از اسرائیل و آمریکا نیستند و جنبش های مقاومت موفق شدند آمریکا را شکست دهند.
از همه در لبنان و منطقه می خواهم که مسئولیت های خود را بپذیرند و در برابر این خطر بایستند و از این بی طرفی(بی تفاوتی) خارج شوند، بعضی در جریان 14 مارس، درخصوص سوریه، هنوز بین نظام بشار اسد رئیس جمهور این کشور و داعش و النصره باقی مانده اند، از این رو به آنها می گویم باید بترسید از پیروزی النصره و داعش، و من به آنها اعلام می کنم که اگر نظام سوریه پیروز شود، ما ضامن آنها خواهیم بود. اما اگر داعش و النصره پیروز شوند، شما هیچ تضمینی برای خود نخواهید داشت، حال چه رسد به این که بخواهید ضامن ملت لبنان باشید.
نظر شما